ترس درکودکان
مسلما" هیچ چیز زیباتر از خنده شادمانه کودکان نیست. با این همه در دنیای درون کودکان همواره آرامش و شادمانی حاکم نیست.در سالهای اولیه زندگی کودکان دائما" باید در موقعیت های جدید قرار گرفته و بسیاری از برداشت های نا مانوس را در ذهن خویش بسنجند.
قرار گرفتن کودکان در موقعیت های جدید و متفاوت باعث ترس در آنان می شود در اینگونه موقعیت ها پدر ومادر نقش اساسی در کاهش ترس فرزندانشان دارند.
اطلاعات والدین در خصوص مراحل رشد و نحوه برخورد آْنان با ترس فرزندانشان تا حدود زیادی به کاهش ترس در کودکان این نوگلان نوشکفته زندگی کمک می نماید.
ما به دو علت نمی توانیم نسخه دقیقی برای مقابله با ترس به شما بدهیم: اول اینکه بحران ها و مشکلات بر حسب فضای حاکم بر خانواده و رشد و تکامل هر کودک بسیار متفاوت می باشند و دیگر اینکه این روش خوبی نیست که اجازه دهیم کودکان در یک محیط کاملا" آرام و دور از هر گونه ترس وهراسی رشد کنند.
بر عکس قصد داریم نشان دهیم که چگونه به کودک خود یاری دهید تا بر ترس های خویش غلبه کند و این فقط با صبرو حوصله و همدردی با کودکان امکان پذیر است.
علائم و نام های زیادی برای ترس وجود دارد که در زبان گفتار عامیانه به شکل مترادف بکار می روند برای درک بهترمفهوم ترس بهتر است که میان تک تک این مفاهیم تفاوت قائل شویم:
· ترس ناگهانی :
یک وکنش مستقیم نسبت به یک رخداد غیر منتظره مانند یک صدای بلند و ناگهانی یا یک صاعقه برق آساست.
· خوف و هراس:
خوف وهراس از راه یک تهدید عینی مثلا" از یک سگ در حال غرش یا یک موجود خیلی بزرگ و ترسناک بوجود می آید. هراس به محض از بین رفتن خطر و یا مانوس شدن فرد با وضعیت موجود فرو می نشیند.
· ترس:
در واقع ترس می تواند از راه یک تهدید خارجی بوجود آید اما سرچشمه واقعی آن ضعف و ناتوانی در احساسات عمومی عدم اطمینان و فقدان اعتماد به توانایی های شخصی است. توانایی هایی که به وسیله آنها می توان با موقعیت ها کنار آمد.
· تشویش ها:
تشویش ها یا ترس های بیهوده عبارتند از واکنش های اغراق آمیز و مفرط ناشی از ترس نسبت به چیزها یا موقعیت های معین. یک برخورد آمیخته با ترس از یک سگ کافی است تا فرد تمام عمربا وحشت و ترس از جلوی سگ فرار کند .
· وحشت:
وحشت ظهورحالت ترس در یک شخص یا گروهی از اشخاص است که منجر به یک گریز بی برنامه و غیرمنتظره می شود.
ترس مبارزه ای است که کودک در مقابله با آن می تواند نیروها و توانایی های خویش را امتحان کرده و محک بز ندم.مقابله با ترس از مهمترین تجارب در هنگام رشد و نمو محسوب می شود .
کودکانی که زودتر از موعد درمی یایند که ترس بخشی از زندگی است بعدها در مورد مشکلاتی که در مدرسه در ارتباط و معاشرت با دیگران در فعالیت های اوقات فراغت و مشکلاتی که در زندگی شخصی و شغلی اجبارا" با آنها مواجه می شوند واکنش متزلزل و ناپایداری از خود نشان نمی دهند.
کودکانی که هیچ وسیله ای برای غلبه بر ترسهای خود نمی شناسند همیشه در برابر ترس احساس درماندگی کرده و در مقابل خطرات ناشی از آن نیزاحساس بی پناهی می کنند.
کودکان نباید در محیطی رشد کنند که همه مشکلات و دشواری ها از آنان دور باشد چرا که بزرگ شدن به مفهوم فراگیری شناسایی و ارزشیابی مخاطرات نیز هست .
اگر کودکی با حمایت والدین قادر به مقابله با موقعیت های ترس آور باشد غلبه بر ترس را به شجاعت والدین خود نسبت می دهد.
وقتی کودکی از دوچرحه سواری بدون چرخ های محافظ ویا ازاولین روزمهد کودک می ترسد نباید او را ترسو محسوب کرد بلکه خودداری او فقط نشانه آن است که با یک موقعیت جدید بلافاصله کنار نمی آید.
کودک باید ابتدا با چیزی که برایش پیش می آید آشنا شود پیش ازاینکه جسارت خطر کردن را پیدا کند. گاهی اوقات این مسئله فقط به زمان نیاز دارد.هنگامی که کودک بزرگتر می شود مسایل دشوار را راحت تر حل می کند.
عدم درک و آگاهی از موقعیت کودک با عباراتی مثل "نباید بترسی" و همچنین دل سردی ها نظیر "از عهده این کار بر نمی آیی " و یا تهدید کردن ها شبیه " اگر این کار را این طوری انجام بدهی دیگر با تو بازی نمی کنم " اصلا" به کودک کمک نمی کند . چرا که از او موجودی بی جرات و ترسو می سازد.
به منظور یادگیری روش های صحیح برای غلبه بر ترس بهتر است که کودکان با حل مفید و سودمند مشکلات مرتبط گردند.دستورهای ریاست مآبانه نظیر" بهتر است این طورعمل کنی " و یا شعارهای این چنینی " اگر من به جای تو بودم آن وقت....." کشش و نیروی کودکان را برای انجام کارهای خلاق و مستقل از آنان می گیرد. برعکس پرسش هایی چون "حالا چه کاری می توانیم بکنیم ؟" یا " چگونه این کار را کردی؟" کودکان را به داشتن نظرها و افکار شخصی تشویق و دلگرم کرده و قوه ذوق و ابتکار و توانمندی آنان را در حل مشکلات تقویت می کند.
ترس چهره های بسیاری دارد. ترس به شکل نا آرامی اختلال در خواب وگاهی حتی به صورت رفتارهای خشن ظاهر می شود.اغلب کودکان گوشه گیری می کنند حرف نمی زنند و خود را کنار می کشند.
نکته مهم درارتباط والدین با کودکان دراین است که کودکان بتوانند ترس های خویش را آشکارا نشان دهند این امر فقط در صورتی امکان پذیر است که آنها بیاموزند نباید همیشه احساساتشان را مهار کرده و مخفی کنند.
اگر کودکان بیم آن را داشته باشند که نگرانی آنان جدی گرفته نمی شود و یا مورد تمسخر قرار می گیرند هیچ وقت به افراد دیگر اعتماد نکرده و با آنان درد دل نمی کنند. سخنانی مانند: "من به سن توکه بودم خیلی شجاع تر بودم " یا" یک پسر که نمی ترسد " تنها سبب می شوند که کودکان مشکلات شان را نزد خود نگه دارند.
بنابراین باید همیشه یک گوش شنوا برای شنیدن حرف های کودکانمان داشته باشیم . تنها وقتی که آنها ما را به عنوان یک هم صحبت آگاه جدی و فهیم بشناسند می توانیم از آنها افرادی جسور و شجاع ساخته و حمایت و پشتیبانی لازم را از آنان داشته باشیم.
ترس در کودکان و راه های مقابله با آن
برخی از علائم و نشانه های ترس در کودکان
طفره رفتن و عقب نشینی از موضع خود گوشه گیری و هراس.
· نگاه خیره چهره مضطرب عدم آرامش گاز گرفتن و جویدن لب ها.
· دل درد سردرد تهوع و داشتن ناراحتی به هنگام خواب .
· عدم هماهنگی وهم خوانی در حالات و رفتار تیک های عصبی و حرکات تنشی.
· تکان تکان خوردن های یک نواخت و پشت سرهم خارش های عصبی.
· بی ارادگی محتاطی بیش از حد رعایت نکردن حد و مرز در رفتار خود حالات تهاجمی جستجوی نگاه بزرگترها اغلب به تنهایی بازی کردن مقابله نکردن و دفاع نکردن از خود خودداری از هر کاری رفتارهای غیراختیاری وفریادکشیدن
چگونه به وجود ترس در کودک خویش پی ببریم
ترس مانند طنابی گلوی انسان را می فشارد این امر بخصوص در مورد کودکان صادق است. هیجانات و تنش ها گاهی می توانند به اندازه ای شدید باشند که قدرت هرگونه حرکتی از کودک سلب شده و از موضع خود عقب نشینی کند.
گاهی برای کودک بسیار دشوار است که احساس درونی خود را توصیف کند او به خوبی نمی داند که چه چیزی در درونش رخ داده است. گاهی کودکان به دو علت ترس خود را از ما مخفی می کنند:
نخست می ترسند که شاید آنها را جدی نگیرند. دوم آنکه تصورمی کنند در صورت صحبت کردن در مورد ترس ترس و وحشت بیش از گذشته به سراغشان آمده و آنها را تعقیب کند.
نکته :
کودکان کم حرف و ساکت را می توان با استفاده از تصاویرو اسباب بازی های پارچه ای حیوانات و عروسک های انگشتی به حرف آورد.گفتگو با افراد مورد علاقه کودکان به آنان تسلی بخشیده و حرف زدن را برای آنها آسان تر می کند.
عشق و علاقه دلداری و احساس امنیت به کودکان کمک می کند تا در برابر فشارهای حاصل از ترس مقاومت نمایند.
بهترین روش آرامش برای کودک در سال های اول زندگی این است که او را محکم در آغوش بگیریم. با افزایش سن و بالا رفتن سطح آگاهی و هوشیاری صحبت کردن کودک با دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.
عشق و علاقه دلداری و احساس امنیت به کودکان کمک می کند تا در برابر فشارهای حاصل از ترس مقاومت نمایند.
بهترین روش آرامش برای کودک در سال های اول زندگی این است که او را محکم در آغوش بگیریم. با افزایش سن و بالا رفتن سطح آگاهی و هوشیاری صحبت کردن کودک با دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.
در صورتی که کودک فرصتی به دست آورد تا درباره مشاهدات و تجربیات خویش صحبت کند از انجام این کار چیزهایی می آموزد.
از این رو باید به عنوان پدر و مادر سعی کنیم تا با کودک خویش وارد بحث و گفتگو شویم با انجام این کار حداقل یک چیز عاید ما می شود و آن این که :
می توانیم ارزیابی کنیم که کودک ما تا چه اندازه گرفتار ترس شده است. سپس اقدامات مناسبی را جهت بر طرف کردن ترس بکار گیریم.
وقت گذاشتن برای شنیدن حرف های کودک حس زیبایی به او دست می دهد حسی که به او می فهماند شما به مشکلاتش علاقه مند و به احساسات و عواطفش توجه دارید.با توجه به قوانین زیر راحت تر می توانید بینشی در مورد حالات روحی فرزند خود داشته باشید:
برخی از قوانین گفتگو با کودک در مورد ترس
ازبکاربردن الفاظ وجمله های کوتاه شده و تند بپرهیزید جملاتی مانند:"چه شده ؟".هم چنین از پرسش های خسته کننده و ملال آور.
از نشستن پشت میز و صحبت با کودک خود بچرهیزید چرا که گفتگوی شما یک بازپرسی را به خود می گیرد.
لحظه رفتن به رختخواب زمان مناسبی برای طرح این بحث نیست. کودکان برای یک خواب راحت نیاز به قصه های آرام بخس دارند . گفتگو درباره تجارب ناراحت کننده در آنها ایجاد ناراحتی می کند.
در موقع صحبت با کودکان مستقیم به چشمان آنان نگاه نکنید. هنگامی که با نگاه نافذ و مستقیم به آنها نظر کنیم دچار ترس می شوند هر چیزی که باعث شود وضعیت گفتگو از شکل واقعی به صورت نمایشی و تصنعی درآید به یک گفتگوی منطقی آسیب می رساند.
بهنگام گفتگو با کودک خود را با او سرگرم نمایید می توانید با او به پیاده روی برویید با همدیگر در پارک قدم بزنید نقاسی کنید یا درباره یک داستان گفتگونمایید کودک با توجه به موقعیت هایی که در آن قرار می گیرد به حرف آمده و درد دل می کند واز این طریق می توانید به ترس های او پی ببرید.
به هنگام گفتگو خود را از داوری ها نظرات و تفاسیر عجولانه دور نگه دارید در عوض به وسیله طرح اتفاقی سئوالات نشان دهید که به حرف های کودک خود گوش می کنید. سعی کنید سئوالات آشکار مطرح کنید.
از طرح سئوالات این چنینی بپرهیزید:
" تو واقعا" فکر می کنی که بچه های دیگر تو را دوست ندارند؟ " یا " چرا این طوری فکر می کنی ؟".
سعی کنید پاسخ های شما با دنیای تفکرات کودک مطابقت داشته باشد و برای این منظور از نمونه ها و تصاویر قابل درک استفاده کنید.
بطور مثال در مورد تاثیرات و عواقب یک عمل واقعی و کاملا" ملموس از او سئوال کنید. این کار به کودک کمک می کند تا ترس های مبهم خویش را دقیق تر بشناسد.
یک مثال:
" مگر چه می شود به راحتی از بچه های دیگر بپرسی که آیا می توانی با آنها بازی کنی یا نه ؟"کودکان می توانند این موقعیت ها را به خوبی تصور کرده و به شکل مناسبی در مورد آنها اظهارنظر کنند.